پیکر پدر شهید سیدمحمد خاکساری مقدم در بشرویه تشییع شد
به گزارش پایگاه خبری بشرویه نیوز ؛ مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی گفت: پیکر این پدر شهید بر دوش مردم قدرشناس و شهید پرور شهرستان بشرویه تشییع و در گلزار شهدای شهرستان بشرویه به خاک سپرده شد.
حجت الاسلام معصومی افزود : سید حسین خاکساری مقدم پدر شهید سید محمد خاکساری مقدم ، در سن ۸۸ سالگی دار فانی را وداع گفت .
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی همچنین یادآور شد: شهید سید محمد خاکساری مقدم سال ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی والفجر ۸ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
زندگي نامه ي شهيد سيد محمد خاكساري مقدم
دانشجوي شهيد سيد محمد خاكساري مقدم در روز بيست و ششم ارديبهشت ماه يكهزار و سيصد و چهل و پنج در خانوادهاي مذهبي و از سادات حسيني منسوب به صديقه طاهره فاطمه زهرا (س) متولد شد.
تحصيلات مقدماتي را تا پايان دوره دبيرستان با موفقيت گذراند .ذكاوت، تيزهوشي، صميميت، محبوبيت، خدمت به اهل بيت عصمت وطهارت، تواضع، نظم و انظباط، صبر و استقامت و پايداري از مهمترين ويژگيهايي است كه به وي شخصيتي ممتاز بخشيد.
شهيد خاكساري مقدم از همان اوان كودكي در هيئت مذهبي سادات الحسيني باعنوان خادم الحسين توفيق خدمت يافت و به گفته پدرشان چون ايشان بسيار ارادتمند به اهل بيت عصمت و طهارت بوده است نسبت به احكام دين مقدس اسلام و خانواده پيامبر (ص) علاقه وافر داشت به ويژه در مراسم هيئت محترم سادات الحسيني به طور مداوم شركت مي نمود .گوشت و پوست وي با محبت اهل البيت عليهم السلام به خصوص حضرت فاطمه (س) عجين شده بود.
با پيروزي انقلاب اسلامي با سعي و تلاش فعالانه در راهپيماييها و عزاداري امام حسين (ع) و پايگاههاي بسيج شركت نموده و هميشه حضور مستمر داشت وضعيت
تحصيلي ايشان در سطح مطلوب بوده به طوري كه تمامي معلمان و مديران نسبت به وي رضايت و عنايت خاص داشتند و به كرات موجبات تحصيل و تشويق آنان را فراهم آورد
وي پس ازاخذ ديپلم درسال ۱۳۶۳ ازطريق آزمون سراسري در مركز تربيت معلم شهيد مفتح فردوس در رشته آموزش ابتدايي پذيرفته شد و به ادامه تحصيل پرداخت.چون به قرآن و دعا و راز و نياز علاقه وافر داشت در مركزتربيت معلم يكي از برگزاركنندگان فعال دعاي شريف توسل وكميل و ساير مراسم مذهبي بود.
باتوجه به اينكه ايشان هميشه درپي فرصت براي حضور در جبهه نبرد بود دوران تربيت معلم را بهترين زمان براي عزيمت به جبهه تشخيص داد و در سال دوم تربيت معلم به تاريخ پنجم ديماه هزار و سيصد و شصت و چهار با ساير دوستانش در مركز تربيت معلم عازم ميدان نبرد گرديد.
در يكي از نامههاي شهيد آمده است « من كه پدرم حسين و مادرم فاطمه است و از سلاله ائمه معصومين ميباشم بايد مانند علي اكبر امام حسين (ع) پا به ميدان نبرد گذارم ،چون او بجنگم و چون او در راه حسين (ع) به شهادت برسم و ميدانم كه شما هم صبر پيشه ميكنيد و ميدانيد كه دير يا زود بايد از اين دنياي مادي پا به عرصه پهناور بگذاريم .چه بهتركه در راه خدا و با هدف و آشنايي كامل اين راه را بپيماييم .براي ما ننگ است كه در رختخواب ذلت بميريم و نيز در همان نامه افزوده است « تا انسان در اين منطقه حاضرنشود واقعيت را درك نميكند و چون واقعيت را درك نمود ميل بازگشت به خانههاي راحت را ندارد .اميدوارم خوشحال باشيد كه توانستيد فرزندي را به اين سن و سال برسانيد و در راه اسلام تقديم كنيد. انشاء ا… خداوند قبول نمايد و اجر آنرا در جهان آخرت كه همانا منزل ابدي تمام انسانهاست عطانمايد. اميدوارم خداوندبه شماصبرواجربدهد
يكي از همرزمان شهيد در خاطراتش ميگويد: فرمانده شب عمليات والفجر ۸ همهي رزمندگان را خواست و گفت سه گروه را در جمع خود نميپذيرم آنانكه دل به دنيا بستهاند و از آن نميتوانند صرف نظركنند ،كساني كه از حمله دشمن هراس به دل دارند و آنانكه تجربه كافي براي عمليات ندارند .كساني كه اولين بار اعزام شدهاند ميتوانند در عمليات شركت نكنند هر كس داوطلب است دستهايش را خضاب كند.
شهيد با آنكه اولين بار اعزام شده بود اعلام آمادگي كرد و گفت : من يكي از اولاد امام حسين (ع) هستم و خون جدم در رگهاي من جريان دارد و با نوحه سرايي رزمندگان ديگر را تحت تاثير قرارداد.
دانشجوي شهيد بعد از اينكه تلاشهاي خالصانه مجاهدتها و رشادتهاي زيادي را از خويش نشان داد در عمليات والفجر ۸ در حاليكه داخل سنگر مشغول اداي فريضه نماز بود مجروح گرديد و پس از انتقال به بيمارستان صحرايي در منطقه به علت شدت جراحات وارده روح ملكوتياش به لقاءا…پيوست.
دراين مورد يكي از همرزمانش در خاطره خود ميگويد: روزي كه عمليات والفجر۸ بود وي تا ساعات بعد از ظهر روز بعد همچنان توفنده با خصم زبون ميجنگيد و در حالي كه داخل سنگر مشغول اداي فريضه نماز بود، سنگر شهيد مورد اصابت خمپاره قرارگرفت ومجروح گرديد.
يكي از همرزمان همشهري كه خود را به موقع رسانده و سر شهيد را در كنار گرفته بود نقل كرد كه چون سر شهيد را در كنار گرفتم اشكهاي شهيد را برگونههايش ديدم .از علت سؤال كردم گفت: براي چه سرم را از كنار مادرم فاطمه زهرا (س) برداشتي.او را به بيمارستان صحرايي رسانديم ولي به علت شدت جراحات به لقاء ا… پيوست .
درآخرين يادداشتهاي شهيد آمده است : خداوند در حديث قدسي فرمود :آنكس كه مرا طلب كند مييابد. آنكس كه مرا يافت مي شناسد .آنكس كه مرا شناخت دوست ميدارد و عشق ميورزد من هم به او عشق ميورزم واو را ميبرم وآنكس كه او را بردم خونبهايش با من است و خون بهاي او بهشت است.
و هم آمده است:
آن كس كه تورا شناخت جان را چه كند فرزندوعيال وخانمان را چه كند
ديوانه كنـي هـردوجـهـانـش بـخشي ديوانه تو هر دو جهان را چه كند
«روحش شاد وراهش پررهرو باد»
متن وصيتنامهي شهيد سيد محمد خاكساري مقدم
بسم الله الرحمن الرحيم
« انالله وانااليه راجعون »
«اللهم اجعلني من جندك فان جندك هم الغالبون و اجعلني من حزبك فان حزبك هم المفلحون و اجعلني من اوليائك فان اوليائك لاخوف عليهم و لاهم يحزنون»
ترجمه: خدايا ما را ازسپاه خود قرارده كه سپاه تو هميشه فاتح و غالبند و مرا از حزب خود مقرر فرما كه حزب تو منحصراً پيوسته پيروزند و مرا از دوستان خود قرارده كه البته دوستان تو (دردوعالم) هميشه ترس و غم و اندوهي در دل ندارند .
بنام ا… پاسدار حرمت خون شهيدان و با درود به پيشگاه يگانه منجي عالم بشريت حضرت بقيه ا…(عج) و نائب بر حقش خميني بت شكن و با درود و سلام به رزمندگان هميشه پيروزاسلام كه براي دفاع از اسلام ميجنگند و سلام بر شهيدان به خون غلطيده اسلام و انقلاب اسلامي ايران و همچنين شهداي بشرويه كه جان خويش را در راه اسلام تقديم نمودهاند.
و با سلام و درود به ملت قهرمان و شهيدپرور ايران كه با كمكهاي خود مشت محكمي بر دهان ياوه گويان شرق و غرب ميكوبند. شكر ميگذارم خداوند قادر يكتا را كه به من توفيق داد تا بتوانم پا به جبهه نبرد حق عليه باطل بگذارم و در كنار ديگر برادران از اسلام عزيز و ميهن اسلاميمان دفاع نمايم جبههاي كه در آن تمامي حق د رمقابل تمامي باطل ايستاده است و ملت ما در اين جبهه تا سرحد از دست دادن جان و شهادت به قول امام عزيزمان ملت ما در مقابل تمامي كفر با قامتي به بلندي ابديت ايستاده است .و من در اين راه آگاهانه قدم گذاشتم وآگاهانه به جبهه آمدم وآگاهانه جنگيدم واگرشهيد شدم بدانيد آگاهانه شهيد شدهام.
هدف من ازآمدن به جبهه اين بود كه چون خود را در مقابل مكتبم كه همان اسلام است مسئول ميديدم اسلامي كه با خون هزاران هزار شهيد از صدر اسلام تاكنون آبياري گرديده است اسلامي كه به خاطر به ثمر رسيدن آن افراد زيادي سختيهاكشيده وشكنجهها ديدهاند.
اسلامي كه حسينها و ابوالفضلها و علياكبرها و علياصغرها را در راه خود فدا نموده است. اسلامي كه به خاطر آن افراد زيادي اسيريها كشيدهاند و آوارگيها ديدهاند لذا بر خود وظيفه ديدم كه بايد در هر حال از اسلام عزيز پاسداري نمايم .
من پاسدارم هرگز نكنم پشت به مكتب گر سر بدهم بر سر پيمان خود هستم
اگر لياقتي بود و خداوند مرا به حضورش پذيرفت از شما ملت غيور و هميشه در صحنه ميخواهم كه امام را تنها نگذاريد و براي ايشان دعا كنيد زيرا امام قلب انقلاب اسلامي است و تا زماني كه امام را داريد جمهوري اسلامي زنده و پاينده است و به كشور آسيبي نميرسد.
اي جوانان مبادا كه در غفلت بميريد كه علي (ع) در محراب عبادت شهيد شدو مبادا در حال بيتفاوتي بميريدكه علياكبرحسين (ع) در راه حسين(ع) و با هدف شهيد شد.
اي جوانان نكند در رختخواب ذلت بميريد كه حسين درميدان نبرد شهيد شد.
اي مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيري كنيد،كه فردا در محضر خدا نميتوانيد جواب زينب را بدهيدكه تحمل ۷۲ شهيد را نمود.از مردم شهيدپرور بشرويه ميخواهم كه مرا ببخشندكه نتوانستم خدمتگذار مفيدي براي آنها باشم.
پدر و مادر عزيزم :درود فراوان بر شما اميدوارم سلام مرا كه از صميم قلب و از فرسنگها راه دور ميآيد بپذيريد سلامي كه از ميان آتش و خون و از دشت خونين جبهههاي نبرد ميرسد پذيرا باشيد.
ازاينكه نتوانستم حتي ذرهاي از زحمات و شب بيداريهاي شما را جبران كنم ،طلب بخشش ميكنم و اميدوارم در مرگ فرزندتان ناراحت نباشيدكه دشمن خوشحال ميشود ما امانتي ازجانب خدا نزد شما هستيم كه هرگاه بخواهد آنرا ميگيرد
پدرم مرا ببخشيد كه نتوانستم در زندگي به شما كمكي نمايم، خداوند به شما صبر عنايت فرمايد. مادرجان اگر شهيد شد در مرگم همچون فاطمه صبور باش تا بتواني دوريام را تحمل كني .اما تو اي برادرم، اميدوارم همچون مسلمانان صدر اسلام بوده و بتواني راه تمامي شهدا را ادامهدهي .خواهرانم : در مرگم مانند زينبكبري صبور باشيد تا بتوانيد رنجها و مشقات را تحمل كنيد و با حفظ حجابهايتان كه از همه چيز مهمتراست راه شهدا و راه مرا ادامه دهيد ،حجابتان را حفظ كنيدكه از خون شهيد كوبندهتر است .
اي زن به تو از فاطمه اينگونه خطاب است ** ارزندهترين زينت زن حفظ حجاب است
دوستان و همرزمان،سلاح ايمان را حفظكنيد و در سنگر از اسلام و قرآن دفاع نماييد سلاح تنها كافي نيست و بايستي ايمان با عمل توام باشد.از كليه برادران دانشجو و هم سنگرم در سنگر تعليم و تربيت ميخواهم كه اولا :مرا ببخشند ثانيا:بدانيد كه حرفه مهمي را انتخاب كردهايد و در آيندهاي نه چندان دور به دوش شما مسئوليتي بسيارسنگين گذاشته ميشود.
فردا نونهالاني ميخواهند زير دست شما تربيت و تعليم ببينند كه آيندهسازان اين كشور خواهندبود.پس بيدار باشيد كه اول خود را بسازيد تا بتوانيد درآينده ديگران را بسازيد .
ازتمام مدرسين واستادان محترم ميخواهم كه مرا ببخشندكه در اين مدت نتوانستم شاگردي كوشا باشم ونتوانستم جبران زحمتهاي آنها را بنمايم اميدوارم خداوند به آنها اجر عنايت فرمايد.در پايان از تمامي دوستان و اقوام و همشهريانم ميخواهم كه مرا ببخشند و براي من گريه نكنند ،اگر ميخواهيدگريه كنيد به دردهاي دل فاطمه (س) گريه كنيد اگر ميخواهيد گريه كنيد بر غريبي و تنهايي اباعبد ا… و ۷۲ شهيد صحراي كربلا و علياكبر و علياصغر حسين و بر اسيري زينب گريه كنيد.
از شما مردم ميخواهم اگر جنازهام به بشرويه حمل گرديد مرا تا محل فاطميه ببريد چون من خدمتگذار فاطمه زهرا (س) و امام حسين (ع) بودم و ميخواهم اين جسد ناقابلم يكبار ديگر به خانه حضرت زهرا برده شود. در پايان از خداوند طول عمر و سلامتي كامل را براي رهبركبيرانقلاب اسلامي خواهانم .
خدمتگذاركوچك شما سيدمحمدخاكساري مقدم
۹/۱۱/۶۴
انتهای پیام/
-